187

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام ^_^

چهارشنبه برگشتم خونه و این پست رو از اتاقم دریافت میکنید ! ^_^ خب از کجا موندیم ؟! 

پنجشنبه 4 آبان :

دوستام که راهی شدن برگشتم اتاق و درو از پشت قفل کردم و گرفتم خوابیدم ! هنوز خوابم نبرده بود که دیدم یکی داره درو میشکنه ! مشخص بود که الهه اس ! چون اولش سعی کرد درو باز کنه و وقتی باز نشد با مشت و لگد و هر چی در توان داشت میزد به در :/ باز نکردم و ترجیح دادم بخوابم که دیدم گوشیم زنگ میخوره الهه بود با همون صدای خواب آلود جوابش رو دادم و گفتم میخوام بخوابم ! وسط خواب شیرینم بودم که این بار یکی چند تا تقه آروم زد به در ! این یکی مریم بود انقد دلم میخواست بخوابم که دیگه درو باز نکردم و مریمم انقد شعور داشت که بیخیالم بشه ! عصر داشتم کتاب میخوندم که مریم اومد پیشم یکم نشست و حرف زدیم ! بعد دوباره تنها شدم ! موقع شام باز الهه اومد ، یکی از حالت هایی که ازش متنفرم اینه که من بشینم غذا بخورم و یکی زل بزنه بهم -_- که الهه همین حالت رو واسم ایجاد کرد و دقیقا وقتی غذام رو تموم کردم پاشد رفت ! در رو دوباره قفل کردم و نشستم به جزوه نویسی ! شب ساعت 8 ونیم اینا بود که دوباره الهه پیداش شد ! گفت میشه منم بیام اینجا درس بخونم ؟! عین ماست نگاش کردم که یعنی نه من میخوام تنها باشم ولی باز اومد داخل و نشست !  درحالی که گزارش لحظه به لحظه میدادم به هم اتاقی هام و حرص میخوردم سارا زنگ زد و یه یک ربعی باهم حرف زدیم ! ساعت 9ونیم بود که گفتم خوابم میاد دیگه میخوام بخوابم -_- بالاخره به هر شکلی بود جم و جور کرد و رفت ! اون شب انقدر از دستش عصبانی بودم که میتونستم خفش کنم -_- حالا خوبه از چند روز قبلشم گفته بودم بچه ها که میرن خونه من میخوام تنها باشم لطفا نیا پیشم :/ 

جمعه 5 آبان :

یکم بیشتر از روزهای قبل خوابیدم و بعدشم اومدم صبحانه بخورم که دیدم بعله نون نداریم ! یه چیزایی سر هم کردم و به عنوان صبحانه خوردم ! باز نشستم سر کامل کردن جزوه هام ! مریم اومد و ازم خواست که برای نهار کمکش کنم تا ماکارونی درست کنه ! ظهر دوباره اومد و باهم رفتیم برای درست کردن ماکارونی ! ینی این دختر هیچ استعدادی تو آشپزی نداشت ! با کلی توضیح و با هر بدبختی بود یه ماکارونی درست کرد ! خودش و هم اتاقیش کلی اصرار کردن که توام بیا نهار پیش ما که گفتم نه نهار دارم ! البته مریم یه بشقاب ماکارونی برام آورد که گذاشتم بمونه برای شام ! نهارم رو خوردم و خوابیدم و بعد رفتم حموم ! از حموم اومدم گوشیمو چک کردم دیدم یاخدا ! کلی میسکال از مامانم و عاطفه ! زنگ زدم مامانم گفت پس تو کجایی ؟! -_- بعد زنگ زدم به عاطفه که کاملا مورد عنایت خانوادگیشون قرار گرفتم !  خیلی نگران شده بودن طفلی ها عاطفه ، ندا و مامانش به ترتیب نکات لازم رو بهم گفتن و آخر سر هم داداش کوچیکه عاطفه داد زد گفت سعیده از این به بعد بمونی خوابگاه خودم میام میکشمت  تا سلما از راه برسه یکم دیگه جزوه رو تکمیل کردم و بعد با سلما دوتایی شام خوردیم ! ساعت 9 اینا بود که سارا هم از راه رسید و اون شب رو سه تایی سر کردیم !

شنبه 6 آبان :

اولین جلسه از کلاس زبان قرار بود تشکیل بشه ! اسامی رو بر اساس نمراتی که تو آزمون گرفتن سطح بندی کرده بودن و توی گروه کلاس گذاشته بودن ! اسم من تو لیست نبود ! زنگ زدم به نمایندمون گفت من الان جلسه ام زنگ بزن به نماینده پرستاری ها از اون بپرس !  زنگ زدم بهش و گفتم من الان نشستم سر کلاس 7 چون بقیه ام نمراتشون نزدیک منه ! بعد خودش اومد و گفت بیا با آقای نظری صحبت کن ! آقای نظری کیست ؟ مسئول زبان دانشکده ! رفتم پیش آقای نظری و گفت خب کدوم کلاس میخوای بری ؟ گفتم فلان و گفت باشه اسمتو مینویسم برو ! استاد ها از بین دانشجوهای سال های قبل و دانشجوهای ورودی که تو آزمون بالاترین نمره هارو گرفته بودن انتخاب شده بودن ! کلاس ما همشون پرستاری ان و فقط من یدونه مامایی ام ! استادمون هم ترم 3 پرستاریه ! جلسه اول درس نخوندیم چون هنوز منابع رو مشخص نکرده بودن ! خودمون رو معرفی کردیم و یکم از خودمون گفتیم ! رئیس دانشکده و معاونانش و یه آقایی از آموزش اومدن برای بازدید و این آقاهه همون اولش استاد بیچاره رو کلی سوال پیچ کرد ! اون لحظه قیافه آقای نظری دیدنی بود چون میترسید استادی که انتخاب کرده یه جای کار رو خراب کنه ولی خب اینطوری نشد ! بچه های پرستاری زیاد از این استاد خوششون نیومد چون خیلی جدی بود ولی برعکس به نظر من رفتارش که خوب بود الان مونده ببینیم چه شکلی قراره تدریس کنه !

یکشنبه ، دوشنبه کار خاصی نداشتیم فقط کلاس رفتیم و درس خوندیم ! 

سه شنبه 9 آبان :

برای عصر برنامه اتاق تکونی داشتیم ! اینبار یکم تغییر تو دکوراسیون اتاق دادیم ! کمد فلزی رو جابجا کردیم و آوردیم نزدیک در ! یخچال رو گذاشتیم جای کمد و میز و آویز لباس رو بغل اون جا دادیم ! 

+ چهارشنبه ساعت 3-4 بود که رسیدم خونه و تنها دستاورد درسیم تا الان تکمیل جزوه یه جلسه از میکروب شناسی بوده ! عصر قراره برگردم و باید لباس هام رو اتو کنم و وسایلم رو آماده کنم ! 

+ یک عدد راهنمایی لازم دارم ! میخوام یه لپ تاپ بخرم و چون هیچ اطلاعاتی دربارش ندارم نمیدونم چه مدلی باید بگیرم ! اگه اطلاعاتی دارید ممنون میشم بگید ! 

+ متاسفانه تلاشم برای آپلود عکس نتیجه نداد ! سعی میکنم دوباره آپلود کنم و اگه شد میذارمشون ! 

192...
ما را در سایت 192 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daily-memo بازدید : 132 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:41