188

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بالاخره بعد از مدت ها سلام ^_^

این پست رو از خونه دارم می نویسم ...

اتفاقات این مدت رو اگه بخوام یکی یکی بگم خیلی طول میکشه ! از برنامه همتایاران سلامت و اکران فیلم و اختتامیه ختم قرآن و جشن میلاد پیامبر گرفته تا مسائل خوابگاه و دوستام و دانشکده تا پیچ خوردن پای سارا تو راه پله و نصف شبی از این بیمارستان به اون بیمارستان رفتنمون !

اون آزمون تعیین سطح زبان که داده بودیم براش کلاس تشکیل دادن که اولش استاد ما یکی از بچه های ترم 3 پرستاری بود که یک جلسه اومد و بعدش اطلاع داد که مشکل داره نمیتونه بیاد و برای همین کلاس ما با یه کلاس دیگه ادغام شد ! اون هفته ای که قرار بود برای اولین بار بریم سر کلاس اون خانمی که استاد ما بود اطلاع داد که نمیتونه بیاد و کلاس حذفه ! هفته ی بعدش هم که چون یکشنبه تعطیل بود همه برگشته بودن خونه هاشون و کسی نرفته بود سر کلاس ! حتی با وجود اینکه از قبل به استاد گفتیم که کسی نمیاد بازم قبول نکرد و گفت کلاس سرجاشه که به هر حال کلاس تشکیل نشد ! سومین جلسه همه رفته بودیم تا اولین کلاس درس رو شروع کنیم ! بعد از یک ربع معطل شدن تو دانشکده بالاخره استاد اطلاع دادن که نمیان ! -_- رفتم دنبال آقای "ن" که تو دانشکده نیافتمش ! بهش زنگ زدم و گفتم که کلاس زبانمون تق و لقه ! فرمودن فردا بیا صحبت کنیم ! فرداش رفتیم باهاش حرف زدیم , قرار شد خودش بیاد واسه ما تدریس کنه ! ^_^ یکشنبه اولین کلاس زبانمون با آقای "ن" برگزار شد و قراره این هفته تایم های زبان رو مشخص کنیم که حداقل هفته ای 2 جلسه داشته باشیم ! حالا ببینیم چی پیش میاد !

یکشنبه اولین امتحان دانشگاهی رو دادیم ,میانترم زبان ! تازه سر جلسه استاد فرمودن که این امتحان 6 نمره از پایان ترم رو شامل میشه خب بابا میگفتی میخوندیم حداقل -_- امتحان میانترم اصول و فنون رو هم که از هفته قبل انداخته بودیم این هفته از ریشه کنسل کردیم و دیگه قرار نیست بدیم -_-

+ سال اول دبیرستان سریال شکارچی شهر رو نگاه می کردم ! اونم درست وسط امتحانات ترم اول ! چند هفته پیش رفته بودم بخش آی تی خوابگاه که تو یکی از فایل ها کلی فیلم و سریال یافتم ! شکارچی شهر هم توش بود ! بدون معطلی ریختمش تو گوشیم وقتی نگاش میکنم حس میکنم تو همون دورانم ! بیشتر از خود فیلم حس و حالشه که میچسبه ! به غیر از اون یه فیلم ترکیه ای هم کپی کردم که خیلی وقت بود میخواستم ببینمش بیکاز اوزجان دنیز توش بازی کرده بود ! اون شب با سارا تا 3 و نیم شب نشستیم فیلم دیدیم ! اولش 2 قسمت از شکارچی شهر دیدیم و بعد evim sensin رو نگاه کردیم ! فرداش 5 نفری نشستیم پای فیلم ! این بار فیلم su ve atesh رو به پیشنهاد من نگاه کردیم که تو اونم همون اوزجان دنیز بازی کرده و بعد یه تیکه هایی از فیلم قبلی رو نگاه کردیم و نتیجش شد سردرد و قرمزی چشم evim sensin رو اگه خواستین نگاه کنید زیرنویس داره ولی واسه su ve stesh من ندیدم زیرنویس داشته باشه !

کم کم داریم می رسیم به روزهای سخت ترم اول ! روزهایی که همه کارهامون افتاده پشت سر هم ! از تحقیق و ارائه برای استادا گرفته تا خوندن جزوه ها و کتاب ها و ... منکه این هفته کلی کار دارم ! اگه بتونم دوشنبه پاورپوینت میکروب شناسی رو ارائه میدم و یکم از مقاله ای که قراره به استاد ویروس شناسی بدم رو جلو میبرم ,جزوه بافت شناسی رو کامل میکنم و کنار همه ی این کارهام سه شنبه هم میانترم آناتومی دارم -_- مقاله ی ویروس شناسی از همشون سخت تره به نظرم ! چون باید ویروس هایی که به رشتمون مربوط میشه پیدا کنم و دربارشون مطلب بنویسم اونم به انگلیسی -_- کتاب یا مقاله ای هم پیدا نکردم که فقط درباره ویروس هایی باشه که به مامایی مربوطه فلهذا مجبورم کل ویروس های جاوتز رو یه بار روخوانی کنم و ویروس هایی که میخوام رو جدا کنم ! ببین برا 2 نمره چه کارها که نباید بکنیم !

امروز صبح رو خوب شروع کردم تا همین چند ساعت پیش که همه چی ریخت بهم ! حالا اینکه دلیلش چیه بماند !

192...
ما را در سایت 192 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daily-memo بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:41